5.0از 5

سلام بر خورشید

نگاهی نو به زیارت عاشورا

کتاب
دسته بندی
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    شب از نیمه گذشته بود، در گوشه ‏ای با خدای خویش خلوت کرده بودم و دعای کمیل می خواندم. در حال و هوای خودم بودم که تو به سوی من آمدی.

    چپیه ‏ای به سر خود انداخته بودی، دست بردی و کتاب دعای مرا گرفتی. کتاب از دست من افتاد، تو آن را برداشتی و با عصبانیّت شروع به ورق زدن آن نمودی و من در تعجّب از کارِ تو نگاهت می‏کردم.

    اوّلین باری بود که به مدینه آمده بودم و این اوّلین شب جمعه ‏ای بود که من مهمان پیامبر بودم و در کنار حرم او نشسته بودم تا با خدای مهربان مناجات نمایم.

    تو کتاب دعای مرا ورق زدی، کتاب «مفاتیح الجنان» را می‏ گویم، کتابی کوچک که یکی از دوستانم به من هدیه داده بود.

    ناگهان دیدم تو صفحاتی از کتاب را گرفتی و آن را پاره نمودی و رو به من کردی و گفتی: تو زیارت عاشورا میخوانی؟! تو باید همراه من بیایی!

    من چه باید می‏ کردم، نگاهی به زیارت عاشورایی نمودم که تو آن را پاره کرده و بر روی زمین ریخته بودی.

    مرا به مکانی که به قول خودت، مرکز «أمر به معروف» بود بردی و ساعتی مرا آنجا نگه داشتی، به من حرف‏ هایی زدی و ناسزا گفتی و با مشت به پهلوی من زدی...

    من آن شب سکوت کردم، امّا سکوت من، هزاران حرف داشت. آیا می‏ خواهی بدانی معنای سکوت آن شب من چه بود؟

    به جانِ خودت، آن شب اصلاً زیارت عاشورا نمی ‏خواندم، آن وقت‏ ها، فقط در ماه محرّم، زیارت عاشورا می خواندم و بس!

    من آن شب تصمیم گرفتم با زیارت عاشورا بیشتر آشنا شوم، در مورد آن تحقیق کنم و آن را بیشتر بخوانم...