0.0از 0

داستان هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ع)

کتاب
دسته بندی
جمکران
ناشر
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    کتاب داستان هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ع)، جلد پنجم از مجموعه کتاب های مژده گل، به نویسندگی مجید ملامحمدی می باشد که توسط انتشارات کتاب جمکران، روانه بازار کتاب شده است.

    معرفی کتاب داستان هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ع)

    مجموعه کتاب‌های داستانی «مژده گل» در مورد زندگی ۱۴ معصوم علیه السلام، برای گروه سنی کودک و نوجوان گردآوری شده است.

    نویسنده این مجموعه کتاب‌ها آقایان محمود پوروهاب و مجید محمدی هستند.

    با خواندن این جلد از مجموعه کتاب ها، کودکان با سیره ی زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آشنا می شوند.

    خلاصه کتاب داستان هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ع)

    کتاب مژده گل حضرت زهرا دربردارنده سیره زندگی ایشان، از جمله داستان‌هایی از سرگذشت، شیوه زندگی و سیره اخلاقی این بانوی بزرگ و مادر تمام شیعیان عالم است، که در قالب قصه با زبان شیوا، کودکان را با زندگی این بانو آشنا می‌کند. این کتاب شامل چند قصه در بیان شخصیت والای ایشان است.

    با مطالعه این کتاب کودکان با جنبه‌های زندگی شخصی و رفتاری این بانوی بزرگوار آشنا می‌شوند و می‌توانند از ایشان درس زندگی و چگونه زیستن بیاموزند.

    برشی از متن کتاب

    پدر گفت: «زبیده جان! بیا تا قصه تازه فاطمه و پدر مهربانش را برایت تعریف کنم.»

    پدر در حیاط بزرگ و چهارگوش خانه قدم زد. آجرهای چهارگوش را یکی یکی شمرد تا زبیده ۷ ساله از اتاق بیرون بیاید. خدا بعد از هفت پسر تنومند، یک باغچه زیبا از بهشت به زمین فرستاده بود. آن باغچه کوچک، در خانه پدر قرار داشت و اسمش بود: زبیده. 

    پدر آه کشید و گفت: «کاش مادر زنده بود و شیرین زبانی‌های تو را می‌دید! کاش سر زا از دنیا نمی‌رفت الان با من توی حیاط به این طرف و آن طرف قدم می‌زدم می‌دید که من با چه لذتی منتظر نازدانم زبیده هستم!»

    زبیده که گیس‌های سیاهش را مثل چهارخانه و به شکل عربی بافته بود، به ایوان آمد و گفت: «پدرم! چه زود از مسجد برگشتی! هنوز ماریه ناهارمان را آماده نکرده.»

    پدر خندید و گفت: «امروز قصه تازه‌ای از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم و حیفم می‌آید آن را برای زبیده عزیزم تعریف نکنم.»

    ماریه -کنیز پیر آنها- از داخل مطبخ که نزدیک حیات بود، گوش تیز کرد تا مثل زبیده آن قصه تازه را بشنود.

    پدر دست‌هایش را مثل پرهای عقاب باز کرد. دست‌هایش قوی و درشت بودند.

    زبیده توی بغل او پرید. پدر سر و روی او را چند بار بویید و بوسید و آهسته گفت:

    «چه بد مردمانی بودند عرب‌های جاهلیت که دخترهایشان را زنده به گور می‌کردند! دختر بوی گل می‌دهد...بوی بهشت می‌دهد. دختر خیلی شیرین است.»

    زبیده انگشت به لب‌های داغ و قهوه‌ای پدر کشید و گفت: «من فاطمه را خیلی دوست دارم؛ پس زودتر قصه امروز او را برایم تعریف کن.»

    پدر غرق در خیال شد...

    خرید کتاب داستان هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ع)

    برای خرید کتاب داستان هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ع)، به اپلیکیشن فراکتاب مراجعه کنید و پس از دریافت کتاب از مطالعه آن لذت ببرید.

    خرید کتاب داستان هایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ع)