5.0از 5

شغال بی دم

و 20 داستان دیگر از حیوانات

کتاب
دسته بندی
آتریسا
ناشر
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    یکی بود، یکی نبود.
    در روزگارهای پیش مردی بود مهزیار نام.
    بی پول و بی نوا.
    همیشه آرزو می کرد که یک شکم سیر، نان بخورد و چندرغازی پس انداز کند و روزی، به زیارتِ خانه ی خدا برود.
    زد و روزگار، آرزویش را پیش چشمش آورد شبی، میان چله ی زمستان توی کلبه اش نشسته بود که مادّه بزی از گله جدا مانده به او پناه آورد و با شاخش در کلبه را زد و باز کرد و رفت تو.
    مهزیار، بُز را به خانه راه داد و ازش نگه داری کرد تا پس از دو سه ماهی، بز دوقلو زایید.
    سر سال، بزغاله ها هم دوقلو زاییدند و از همین راه دارایی به هم زد.
    خانه و باغی فراهم کرد و گله ای به راه انداخت و شد یک مرد ثروتمند.
    اما دلسوز و سخاوتمند نبود و از آدم های بی چاره و بی نوا دست گیری نمی کرد.
    فقط کارش شده بود ثروت جمع کردن.
    در خانه، مرغ و خروس های زیادی نگه می داشت و همه چاق و پر گوشت بودند.
    برای اینکه گاهی بکشد و بخورد ...