0.0از 0

آخرین مکان

رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    "حواس تان باشد!"
    مردی که در پذیرش هتل کار می کرد، نگاهی کنجکاوانه به یولیان انداخت.
    "پارسال یک نفر غرق شد.رفت و برنگشت. الان به نظر نمی آید، اما جریان آب..."
    یولیان گفت: "خیال تان راحت باشد، راحت راحت!"
    "هیچ اثری از آن بیچاره پیدا نشد."
    یولیان سرش را با تاسف تکان داد و حوله را روی دستش انداخت.
    در گردان، قرچی کرد، به حرکت درآمد و به او راه داد...