0.0از 0

سحرگاه سوم

نمایشنامه

رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    صالح: همین طوره! یه هفته ست داره مدام زنگ می زنه که موعد چکت سر اومده. اگه حسابت رو شارژ نکنی، چکت رو می ذارم اجرا!

    رئیس: خب ازش مهلت بیشتر بگیر.

    صالح: چقدر بیشتر؟ می ترسم این طور که که پیش می ره، همه پول وامم رو بدم بابت سود!

    رئیس: والله نمی دونم چی باید بگم! هیچ تضمنی نیست که این وام به زودی دستت رو بگیره، مگر اینکه. . .

    صالح: مگر اینکه چی؟

    رئیس: اگر کوتاه بیایی و. . .

    صالح: اگر منظورتون تایید مدارک جعلی اون شرکته، من اهلش نیستم.

    رئیس: پس مجبوری از خیر خونه بگذری. پولت رو پس بگیر، بده به طرف، بره دنبال کارش. . . .