0.0از 0

ریام

کتاب
دسته بندی
حسنه عفراوی
نویسنده
صریر
ناشر
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    کتاب ریام

    مثل همیشه هر وقت قصد سفر به زادگاهش را داشت، خاطرات حصارهای گذشته را در هم می شکست و او را به آن وقت ها می برد، دلش یکمرتبه فرو می ریخت. با صدای بلندی که فریاد می زد، "خوزستان"، "خوزستان" به خود آمد، مسافران به سمت اتوبوس روانه شدند نیروی عجیبی زن را به بلند شدن وا داشت به طرف اتوبوس رفت و سوار آن شد، و روی صندلی دو نفره نشست، راننده با نگاه کردن به صندلی مسافران آماده حرکت شد. زن، هر لحظه با خود کلنجار می‌رفت که از ماشین پیاده شود، اما یک عشق قدیمی به او می گفت: «نه این کار را نکن، به دنبال عشق دیرینه‌ات برو و بوی آن را باتمام وجود استشمام کن و به این قلب داغدارت ببخش، شاید زخم‌های کهنه‌اش مداوا شوند و به زندگی واقعی بازگردند.