0.0از 0

چهار فانوس

کتاب
دسته بندی
سعید تشکری
نویسنده
جمکران
ناشر
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب چهار فانوس

    کتاب چهار فانوس، اثر سعید تشکری؛ در چهار فصل به روایت بخش‌هایی از زندگی، نمایندگان خاص امام زمان (عج) و زوایای پنهانی آغاز عصر غیبت و فضای بحث‌ برانگیز نیابت ایشان پرداخته است.

    گزیده کتاب چهار فانوس

    اگر کارت اشتباه باشد چه؟ 
    گفت: 
    _ من مأمور به وظیفه‌ام؛ به آنچه یقین دارم عمل می‌کنم. امروز عقلم به من می‌گوید درست‌ترین کار همین است و همین مرا از هر گناه و اتهامی مبرا می‌کند. من تحقیق کرده‌ام. 
    _ اما این‌ها دلیل نمی‌شود که عجله کنی. 
    _ کدام عجله؟ چه می‌گویی؟ مدت‌هاست از مرگ دومین سفیر، محمدبن‌ابومحمد گذشته. من با آدم‌های مختلفی صحبت کرده‌ام. تصمیم امروزم حاصل ده‌ها شب بیدارخوابی است و ساعت‌های بی‌شماری حرف و سخن و مباحثه و مجادله کرده‌ام. 
    _ از کجا معلوم آنچه شنیده‌ای راست باشد؟ شاید همه‌اش قصه‌بافی و دروغ‌پردازی دشمنان باشد. مگر این علی نبود که بعد از شهادتش گفتند مگر او هم نماز می‌خوانده که در مسجد ضربت خورده؟ 
    _ این دو مثال با هم قابل قیاس نیستند. 
    _ قیاس من مع‌الفارق است یا رفتار تو؟ 
    _ منظورت چیست؟ 
    شنید: 
    _ روشن است؛ تو شتاب‌زده عمل می‌کنی، نمی‌خواهی صبر کنی، نمی‌خواهی بیشتر جست‌وجو کنی، نمی‌خواهی به دنبال حقیقت بروی. 
    _ حقیقت کجاست؟ 
    _ در دستانت؛ بگرد و آن را بیاب محمدبن‌فضل! 
    نفس‌هایش به شماره افتاده بود. از خواب پرید. تمام صورت و بدنش خیس بود. نمی‌دانست خواب بود یا بیدار، کابوس بود یا رؤیایی صادقه. این چه هنگامه‌ای بود که در آن گرفتار آمده بود؟ 
    سر از بالش خیس از عرق برداشت و چشمش خیره ماند به شمشیر زهرآگین در غلاف که بر دیوار آویزان بود. همین امروز آن را گرفته و سکه‌ای در عوض کار خوب زهر فروش پرداخته بود. شنیده بود همین که شمشیر خراش کوچکی ایجاد کند رهایی از مرگ ناممکن خواهد بود.. .