0.0از 0

خوشبختی یا بدبختی؟ انتخاب با شماست

داستان های جذاب و تکان دهنده برای آفرینش شادی، عشق و خلاقیت

کتاب
دسته بندی
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب خوشبختی یا بدبختی؟ انتخاب با شماست

    کتاب خوشبختی یا بدبختی؟ انتخاب با شماست نوشته سعید گل محمدی، مجموعه‌ای از الهام بخش‌ترین حکایات، جملات و اشعاری است که از منابع مختلف گردآوری و یا ترجمه شده‌اند.

    حکایاتی که در این کتاب آورده شده، از میان بیش از صد کتاب روان شناسی و جملاتی از آنتونی رابینز، لوئیز هی، زیگ زیگلار، جک کنفیلد، لئو بوسکالیا و ... انتخاب شده است. مهم‌ترین عاملی که وضعیت شما را تعیین می‌کند روحیه‌تان است، چرا که مهم‌ترین عامل برای آفرینش پدیده‌هاست. فردی که روحیه فوق العاده‌ای دارد، زیبا فکر می‌کند و فکر زیبا دستاوردهای بسیار خوبی را در پی دارد و امید به زندگی را در انسان افزایش می‌دهد.

    در نتیجه آدمی احساس خوشبختی می‌کند و زندگی را زیبا می‌بیند. بنابراین شما می‌توانید با بالا بردن امید و انگیزه خود حس خوشبختی را پیوسته در زندگی‌تان داشته باشید. گل محمدی در مقدمه کتاب خوشبختی یا بدبختی؟ انتخاب با شماست (Fortune or Misfortune it's your Choice) می‌گوید به یاد بسپارید که دانستن صرف، کافی نیست، باید به آنچه می‌آموزیم، متعهد باشیم و آن‌ها را در زندگی روزمره‌ی خود در عمل پیاده کنیم. این کتاب توسط انتشارات نسل نواندیش به چاپ رسیده است.

    گزیده کتاب خوشبختی یا بدبختی؟ انتخاب با شماست

    روزی جوانی جویای حقیقت، نزد استادی دانشمند و باکمالات رفت و از او پرسید:
    «من خیلی از مرگ می‌ترسم، نمی‌دانم چه کنم. من که زندگی خوبی دارم، کاری به کار کسی ندارم و دارم زندگی خودم را می‌کنم، چرا باید از این افکار رنج ببرم؟»
    استاد در جواب گفت: «چه کسی به تو گفته است که داری زندگی می‌کنی؟»
    جوان مدتی فکر کرد و گفت: «چون زنده‌ام، نفس می‌کشم، راه می‌روم، تصمیم می‌گیرم و...»
    استاد ادامه داد و گفت: «به همین دلایلی که می‌گویی زندگی نمی‌کنی، بلکه فقط زنده‌ای! علایمی که تو از آن یاد می‌کنی، دلیل بر زنده بودن است، اما زنده بودن دلیل بر زندگی کردن نیست!»
    جوان پرسید: «پس چگونه باید زندگی کنم؟ از کجا بدانم که دارم زندگی می‌کنم یا فقط زنده‌ام؟»
    استاد در پاسخ گفت: «نعمت زندگی همانند چشمه‌ی نوری است که از درون، وجود تو را نورانی می‌کند. زمانی که تو از این منبع نورانی، زندگی دیگران را هم نورانی کردی و شمع امیدی در دلشان افروختی، آن زمان است که با تقسیم نور دلت، به راستی زندگی می‌کنی؛ اما کسی که تمام خوبی ها، شادی‌ها، ثروت‌ها و خوشبختی‌ها را برای خودش بخواهد و کسی را در آن ها سهیم نسازد، در واقع مرده است.»
    جوان به سخنان استادش گوش داد، اما هنوز جواب پرسشی برایش مبهم بود. چه کسی مرا در شادی‌ها، خوبی‌ها و ثروتش با خود شریک می‌سازد؟
    استاد از این پرسش لبخندی زد و ادامه داد: «تا زمانی که آن چشمه‌ی نورانی در دل تو روشن است، تو احساس شادی و خوشحالی خواهی نمود. وقتی دل تو روشن است، تو دیگر احساس نیاز به نور نخواهی داشت؛ چرا که تو خود منبع نوری؛ پس آن زمان از مرگ بیمی نداشته باش؛ چون همیشه زنده‌ای و زندگی خواهی کرد.»