0.0از 0

راستی راستی بخورمت؟

کتاب
دسته بندی
سوسن طاقدیس
نویسنده
سروش
ناشر
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    گزیده ای از کتاب راستی راستی بخورمت؟:

    حلزون داشت از گرسنگی می مرد. دلش درد گرفته بود.

    لابه لای علف ها راه افتاد و رفت و رفت و رفت، تا رسید به یک چیز پشمالو، یک لیس زد، بدمزه بود.

    ولی چون خیلی گرسنه بود، به خودش گفت: «عیبی ندارد.» خواست آن را بخورد، ولی شیر دمش را تکان داد و گفت: «اهه ... تو فسقلی می خواهی دم من را بخوری.»

    چشم حلزون گرد شد، خودش هم گرد شد. قل خورد و فرار کرد. رفت و رفت و رفت تا رسید به یک چیز نرم که ً اصلا هم پشمالو نبود.

    با خودش گفت: «این دیگر دم شیر نیست.» رفت تا آن را بخورد. یک دفعه قورباغه با دست دیگرشتلق زد روی صدف حلزون و گفت: «می خواهی دست مرا بخوری؟ برو تا ِت له و پهت نکردم»

    حلزون فرار کرد و خودش رو انداخت توی یک گودال ...