0.0از 0

آنانسی و سنگ خزه بسته

کتاب
دسته بندی
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    گزیده کتاب آنانسی و سنگ خزه بسته 

     در روزی از روزها آنانسی عنکبوت در راه قدم زدن توی جنگل بود.

    اون با دقت به­ اطرافش نگاه کرد و ناگهان چشمش به یک سنگ عجیب خورد.

    یک­ دفعه آنانسی سرش گیج رفت و روی زمین افتاد.

    هیچ­ چیزی ندید و همه­ جا سیاه شد. 

     یک­ ساعتی گذشت، آنانسی از خواب بیدار شد و اصلا باورش نمیشد که چه اتفاقی براش افتاده.

    خلاصه آنانسی به­ راهش ادامه داد، رفت و رفت و رفت تا اینکه به خونه­ ی شیر رسید.

    شیر روی اِیوون خونش نشسته بود.

    تو خونه­ ی شیر مقدار زیادی سیب­ زمینی وجود داشت.

    آنانسی عاشق سیب­ زمینی بود ولی بخاطر تنبلی زیاد نمی­ خواست تنهایی اون­ ها رو از زیرخاک بیرون بیاره.