قدمت بر چشم
روایتهایی از خدمت و میزبانی زائران امام رضا(ع)
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب قدمت بر چشم
کتاب قدمت بر چشم: روایتهایی از خدمت و میزبانی زائران امام رضا(ع)؛ اثر مهدی قزلی و عطیه هراتی است که توسط انتشارات بوی شهر بهشت مشهد به چاپ رسیده است. این کتاب در بردارنده مجموعه روایتهای کوتاه و خواندنی از مهربانی، خدمت، میزبانی و شیدایی ایرانیان و بهویژه خراسانیها و ویژهتر مشهدیها در روزگار امروز ما، نسبت به زائران امام رضا است؛ که تلاش کرده بخشی از این رویداد تاریخی و رسم قدیمی را به تصویر بکشد. خدمت و میزبانی از زائرین امام رضا (ع)، ماجرایی جاری و مهم در این سرزمین است. اگر مسیر بغداد به مدینه و بالعکس را در نظر بگیریم به این نتیجه خواهیم رسید که ایرانیان سابقهای طولانی در میزبانی از زائرین حضرت ثامنالحجج (ع) داشتهاند.
عنوان کتاب قدمت بر چشم بهترین معرفِ کتاب است. عنوانی که به تمام معنا سابقه میزبانی و ارادت نه تنها مردم مشهد و خراسان، بلکه تمامی کشور را از زائرین امام مهربانیها نشان میدهد. این کتاب در راستای پویش «قدمت بر چشم» با هدف جمع آوری خاطرات خدمت و میزبانی از زائران امام رضا (ع) برای تهیه و چاپ کتابی با همین عنوان آغاز شد. در این طرح ۱۵۰ خاطره از روایات و خاطرات زائران به دبیرخانه برگزاری این پویش رسید و پس از داوری، ۲۲ داستان برای نگارش کتاب قدمت بر چشم به قلم مهدی قزلی انتخاب شد.
گزیده کتاب قدمت بر چشم
فائزه راست میگفت. هتلها رستوران داشتند. هربار که با مامان میرفتیم حرم، آن هتلهای خیلی بلند نزدیک حرم، روی شیشهشان نوشته بود رستوران یا نوشته بود بفرمایید غذا حاضر است. به عربی هم نوشته بود مطبخ، اسم هتل هم به عربی میشد فندق و من و فائزه کلی به فندق میخندیدیم. فائزه روی همه چیز اسمهای بانمک میگذاشت. مثلاً میگفت: «فندق الپسته، به هتل پسته خوش آمدید!» اولین بار هم که کارت ماشین بابا را دید، پرسید: «چرا نوشته رنگ خودرو زیتونی! مگر نباید بنویسه زیتانی؟» بابا هم برایش توضیح داد که این رنگ زیتونی است یعنی به رنگ زیتون، باز فائزه گیر داد پس چرا بادمجونی را مینویسیم بادمجانی؟ اگر بادمجون باید بادمجان نوشته شود، زیتون هم باید زیتان نوشته شود ! و همین شد که اسم ماشینمان شد زیتان!