4.9از 5

خاطرات حجت الاسلام قرائتی 1

کتاب
دسته بندی
رایگان
خرید
    نظر شما چیست؟
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب
    حجةالاسلام‏ والمسلمین حاج سید جواد بهشتی که در اکثر برنامه ‏ها مشاور و همکارم بود در تابستان 77 نوارهای مرا در اختیار آقای حسین رعیت پور و آقازاده خودشان آقای مصطفی بهشتی و دو نفر از صبیّه‏ های بنده (زهرا و زینب) قرار داد تا خاطرات، طنزها و تمثیلاتی را که در لابلای برنامه‏ ها، از خودم یا دیگران بوده، استخراج نمایند جلد اول آن خاطرات شخصی بنده است و جلد دوم خاطراتی از دیگران است که بیان نموده‏ ام. این خاطرات، کوتاه، شیرین و آموزنده است، و امیدوارم جرقه‏ هایی که در آنها است، هر کدام کلید یک جریان فکری و تربیتی شود.
    «در ایام حج و یکی از سالهای کم آبی، در منی‏ خیمه را گُم کردم. مقداری گشتم و پیدا نکردم، خیلی اذیّت شدم. یکی از دوستان به من رسید وگفت: اینجا چه می‏کنی؟ داستان را گفتم، گفت: خوب الآن چه می‏ خواهی؟ من از روی مزاح گفتم: یک دوش آب سرد و یک انار یزد! دست مرا گرفت و به خیمه خودشان برد که در آن خیمه دوش آب بود، پس از دوش گرفتن، وقتی در خیمه نشستم، آن سیّد، اناری را جلوی من گذاشت و گفت: به جدّم این انار یزد است!!»
    " سالهای اوّل طلبگی‏ ام به خانه عالمی رفتم، پرسید: چه می‏خوانی؟ گفتم: ادبیات عرب. گفت: بگو ببینم «اُشترتُنّ» چه صیغه ‏ای است؟ یک کلمه قلمبه سلمبه از من پرسید که نفهمیدم چیست، بعد پرسید: اگر خواهرزن کسی پسر دائی خواهرش را شیر بدهد آیا به او محرم می‏ شود یا نه؟! پیش خود گفتم: آدم باید فرهنگ داشته باشد. این استاد علم دارد، امّا فرهنگ نه."